درسادرسا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره

درسا وروجک مامان و بابا

پارک آبشار

سلام عزیز دلم چهارشنبه ٢٧شهریور رفتیم پارک آبشار.بابا و مامانی و خاله ها هم اومدند.طبق معمول شما یک لحظه هم ننشستی،تا تونستی دویدی و بازی کردی.بردیمت سمت وسایل بازی همه رو امتحان کردی بعد هم میرفتی زیر سرسره ها که یک فضای خالی بود.چند نفر کفش اسکیت داشتند و اونجا دور میزدند،اونا رو نگاه میکردی و تعجب کرده بودی بعد هم می خواستی حرکتشون رو انجام بدی پاتو کج میکردی خیلی بامزه بود.چند نفر دوچرخه سوار هم بودند که از دیدنشون لذت میبردی. بردیمت سمت جایی که بچه ها ماشین سوار میشدند نگاه میکردی و نمیومدی بریم تصمیم گرفتیم سوار شیم شما رو هم ببریم.اول که سوار شدیم خوشحال بودی وقتی حرکت کردیم تعجب کردی و آخرش هم شروع کردی گریه که فکر میکنم به خاطر ...
29 شهريور 1392

جشن ضامن آهو

سلام دختر گلم  دوشنبه 25 شهریور بعدازظهر همراه مامانی و خاله زهرا رفتیم جشن ضامن آهو به مناسبت ولادت امام رضا.جشن در حیاط شورای اسلامی شهر برگزار میشد.جای قشنگ و با صفایی بود.ما که از جشن چیزی متوجه نشدیم چون یه سره دنبال شما بودیم،تو اون فضای آزاد و قشنگ ذوق کرده بودی،می دویدی و با بچه ها بازی میکردی برای بزرگترها لبخند میزدی صحبت میکردی.خدارو شکر خیلی بهت خوش گذشت. عسلم در حال تخمه خوردن قربون ژست رانندگیت نفسمممم   جمعه 21 شهریور رفته بودیم عروسی(دختر همسایه مامان جون) اونجا هم خیلی خانم و خوش اخلاق بودی.اول تو سالن پیش من بودی نزدیک شام فرستادمت پیش بابا.آخر شب هم برنامه داشتن...
27 شهريور 1392

دختر باهوش و بازیگوش

سلام نفس مامان   دیروز بابا در حال وصل کردن خط تلفن جدید بود که شما از اول تا آخر به عنوان دستیار همراهیش کردی،و بعد از اون هم خودت ابزار به دست شدی و شروع کردی به کار کردن... قربون اون قیافت نفسسس اینجا هم به خاطر زور زیادی که وارد کردی این شکلی شد!   بعد گوشی تلفنی رو که خاله ها زحمت کشیده بودند برای عید نوروز عیدی به شما دادند آوردیم دیگه شما بی خیالش نمیشدی،عاشق گوشیه شده بودی بغلش میکردی و باهاش بازی میکردی.   یک قطار داری که روش اشکال هندسی مختلف رو داره،با بابایی داشتی بازی میکردی بابایی شکل دایره رو برداشت گذاشت سر جاش بعد شما رفتی بین اشکال مختلف دایره ها رو جدا کردی آوردی،ماما...
22 شهريور 1392

درسای پر انرژی

سلام گل دختر مامان درسای عزیزم این بار می خوام از انرژی زیادت و اذیت ها و بی خوابی هات بگم که بعضی وقتها مامان رو کلافه میکنه. دیشب ساعت 12 خوابیدی من هم خوشحال و خندون به امید اینکه تا صبح میخوابی خوابیدم ولی شما ساعت 4:30 صبح بیدار شدی و تا نزدیک 7 دوباره خوابیدی.من گیج خواب بودم سرم درد گرفته بود اما شما... چون شب قبل خواب کاملی نداشتی انتظار داشتم امروز بیشتر بخوابی و کسل باشی اما صبح که بیدار شدی شروع کردی به آتیش سوزوندن در عرض 2 ساعت در آشپزخونه انگار انفجاری صورت گرفته بود که البته ترکشهای آن به اتاق خوابها و پذیرایی هم رسیده بود.برای  تحلیل انرژی شما رو به حمام بردم که خدا رو شکر بعد از آب تنی 1ساعت و نیم خوابیدی.ساعت 6 ب...
19 شهريور 1392

نیمه اول شهریور 92

سلام عزیز دلم تو این مدتی که نتونستم وبت رو آپ کنم یه مقدار سرمون شلوغ بود.از تهران مهمون داشتیم دخترعمه هام و پسر عمه.و همراه مهمونها روز جمعه ییلاق،شنبه رودبارک و یکشنبه چشمه باداب سورت و دریاچه الندان رفتیم.هم به ما هم شما خیلی خوش گذشت.شما یه  همبازی داشتی به نام کورش جون.اوایل رابطه خوبی برقرار بود و کورش جون میومد بوست میکرد ولی بعد شما گریه میکردی او هم عصبانی میشد و چنگ مینداخت به همین دلیل مجبور بودیم مراقب شما باشیم. نتونستم از شما عکس خوبی بگیرم چون تنها نمینشستی و بد اخلاقی میکردی. عکسایی که تو این مدت ازت گرفتم میذارم.   چشمه هایباداب سورت،٧چشمه معدنی در بالای کوه     دخملی در ...
15 شهريور 1392

سلام

سلام فرشته کوچولوی مامان یه سلام هم به همه دوستای وبلاگی که تو این مدت از خونه دور بودیم و نت نداشتیم بهشون سر بزنیم حسابی دلتنگ همه ی نی نی های ناز شدم.   مدتیه که اومدیم شهمیرزاد و موندگار شدیم،هوای خوب و طبیعت قشنگش باعث شده نتونیم دل از اینجا بکنیم.خدارو شکر بابایی و عمو حمیدرضا زحمت کشیدند و برامون نت گرفتن از  این به بعد بیشتر میتونم بیام البته اینجا خیلی سرگرمی داریم و زمان خالی زیادی نداریم. فعلا بای تا یه تایم خالی بیام و به همه تون سربزنم. ...
6 شهريور 1392

پیشرفتهای درسا جون

سلام عسلم دختر گل مامان تو این مدتی که خیلی کم وبت رو آپ کردم پیشرفت های زیادی داشتی در گفتن کلمات و راه رفتن و البته شیطونی... حالا کلماتی که نصفه نیمه ادا میکنی: بَ :بله آده :آره آب :آب نه :نه یَیا:زهرا بِ:بده   می پرسیم هاپو چی میگه؟   میگی :هاپ هاپ ببیی؟بِ بِ                     پیشی؟ مَ مَ  منظورت میو میو ست. جوجو؟جیک جیک           گاو؟ ما ما هر جا هر حیوونی هم ببینی شروع میکنی به گفتن هاپ هاپ.     وقتی میگم بابا لالا کرده انگشت...
6 شهريور 1392
1